نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت،
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت،
نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی خوش آشنایی سپرد وبه مهمانی عشق برد،
پر از مهر بودی پر از نور بودم،
همه شوق بودی همه شور بودم،
چه خوش لحظه ای که می خواهمت را به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم،
چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم،
دو آوای تنهای سرگشته بودیم،
رها در گذرگاه هستی.
دریغا در آن قصه ها و غزل ها نخواندیم که آب و گل عشق با غم سرشته است!
از آن روزها آه عمری گذشته است.
من و تو دگرگونه گشتیم
دنیا دگرگونه گشته است!
در این روزگاران بی روشنایی
در این تیره شب های غمگین،
که دیگر ندانی کجایم،
که دیگر ندانم کجایی
که دیگر ندانی کجایم،
که دیگر ندانم کجایی
فریدون مشیری
شكستش بده .كمك خواستي پيام بده.
بیخیال باشو بیچی فکر نکن تا زمان دوباره خنده های شیرینو بهت بر گردونه اگه قرار باشه 70سالم زندگی کنیم ؟بیشتر از ثلث زندگیمون تو ی چشم بهم زدن رفته دوتا چشم دیگه بهم بزنیم رفتیم پس چ بهتر ک شاد باشیمو شاد زندگی کنیم هیچکسو هیچ چیز ارزش نداره ک شادیمونو بخاطرش از دست بدیم
پیروزو شاد باشی
بی تو مهتاب شبی باز ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم ......
شعری که انتخاب کردین زیبا بود
ممنون
82525 بازدید
4 بازدید امروز
6 بازدید دیروز
112 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian